تلفن زنگ میزد ,گوشی را برداشتم,……تو نبودی

منتشرشده: جون 4, 2013 در روزای خوب روزای بد

چه سرنوشت غم انگيزي كه كرم كوچك ابريشم
تمام عمر قفس مي بافت ولي به فكر پريدن بود

خيال خام پلنگ من به سوي ماه پريدن بود

……

خدا شبیه نقاشی بچه هاست یه دایره و چند تا خط

متنفرم از همه چیزایی که یه روز دوسشون  داشتم  از کریستین بوبن از هاینریش بل از موراکامی از ….. تموم اونایی که تایپم بودن .

چند روز پیش یه مشتری داشتتیم که خیلی تایپ بود . ولی ایقدر حرف مفت میزد نمیزاشت کارمو بکنم ناخوداگاه بهش گفتم میشه ببندی

واسه اینکه فکر نکنم به جاش  کار میکنم . زیاد . بعضی وقتا سر کار می خوابم.

اولین شبی که نخوابیدین تا صبح رو یادتونه ؟

دنیا همه امون و به مسخره گرفته و داره میخنده همسایه امون چند ماهه که مرده ولی هنوزم پستچی واسش مجله مورد علاقه اش و میاره .

حتی پست فطرت ترین قاتلای دنیا هم به مرده ها احترام میزارن. ولی خود دنیا مرده ها رو هم به مسخره میگیره .

اولین شبی که تا صبح  نخوابیدم  یادمه کلاس دوم بودم .بابا یه رییس داشت که پسرش سر یه مریضی فوت میکنه  . بعد به کارمنداش میسپره که اگه بچه بی سرپرستی میشناسن بهش معرفی کنن .

بابای منم یه پسر بچه ای رو میشناخته که خانوادهاش فوت کرده بودن  . عکس اونو میبره عکس منم تو جیبش بوده به شوخی بهش نشون میده . رییس بابام منو انتخاب میکنه .

شب که بابا میاد خونه میگه اشتباهی عکس تو رو نشون دادم به رییسم  و تو باید از پیش ما بری با اونا زندگی کنی وگرنه منو از کار اخراج میکنه .

به شوخی .

ولی من باورم شده بود

تاصبح نخوابیدم فکر میکردم دنیا داره رو سرم خراب میشه . فکر میکردم نباید بزارم بابا اخراج شه فکر میکردم به اینکه دیگه هیچ وقت بابا مامان و نمیبینم  .

 

دلم واسه فرشته تنگ شده . روز نیست که خودم و لعنت نکنم و نپرسم : الان کجاست ؟ عکسایی که ازش گزفتم آزارم میداد پاکشون کردم .

این روزا واسه اینکه زیاد فکر نکنم زیاد کار میکنم . شاید بتونم ته سال اون خونه رو که بالای یه کوهه و همیشه هم رو کوهش مه گرفته رو بخرم . یه جای پرت ولی خلوت . ولی دانشگاه شروع میشه دیگه نمیشه همش کار کرد .

چند وقت پیش یکی از دوستام بهم گفت یکی از آشناهاش بشقاب ماهواره اش خراب شده باهاش برم درستش کنم . رفتیم تو یکی از داغون تریم نقاط شهرآدماش می خواستن بخورنت . میترسیدم ماشین و ول کنم برم.

رفتیم تو یه خونه یه زنه درو باز کرد . خوشگل بود  .  یه پسر بچه 7 و 8 ساله هم  داشت . اونم مثه خودش خوشگل بود

داشتم کارمو میکردم که بهم گفت این آشناش نیست. از این خانم پولی هاست  .  شبی 50 تومن .میخوای ؟

حالا فهمیدم چرا پسرش وقتی مارو دید اخم کرده بود.

پسره دم خونه وامیستاد پول میگرفت و لاشی ها میرفتن تو و ….

 

یکی میگفت : خدا شبیه نقاشی بچه هاست یه دایره و چند تا خط

آخه وقتی بچه ها نقاشی میکشن هنوز خدا یادشونه واسه همین همشون اونو میکشن  . کدوم نقاشی آدم بزگا رو دیدی که یه شکل دربیاد ؟

یه روز اون خونه رو که نشون کردم میگیرم و میرم .

یه روز ….

 

 

 

دیدگاه‌ها
  1. مریم می‌گوید:

    چه سرنوشت غم انگيزي كه كرم كوچك ابريشم
    تمام عمر قفس مي بافت ولي به فكر پريدن بود

    واااااااااااااااااقعا

  2. REZA می‌گوید:

    کجایی ؟
    یه خبر از خودت بده
    بوس

  3. stellar می‌گوید:

    عاشقتم شاهیننننن

  4. rima می‌گوید:

    sakht tar az ina ham hast .. shenidane dooset daramash vase ye nafare dge

  5. Mohammad Asemani می‌گوید:

    شاهین
    دلتنگتم پسر
    خیلی بی معرفتی …
    چند وقتیه به سرم زده دوباره بنویسم ، برگزدم و بخونم و بنویسم …
    اما نیستی که بخونمت …
    شاهین ، دلتنگتم ، همین …

برای rima پاسخی بگذارید لغو پاسخ